برخی پژوهشگران حضور گل نیلوفر آبی (لوتوس) را در نگارههای تختجمشید، چه به عنوان َبرسَم (نماد تمامی درختان، گیاهان و رستنیها) دست داریوش و چه به عنوان آرایههای پیرامون گردن حیوانات بسیار پررنگ کردهاند.
این در حالی است که گل لوتوس گذشته از شرایط کشت ویژه و مشکلی که از نظر زیست بومی در سرزمین پارسه داشته (محیطی کم باران و خشک) در برابر تغییرات نور و رطوبت بسیار حساس بوده و واکنش نشان میدهد.
نیلوفر آبی گلی است که در تالابها میروید ، با پایین رفتن سطح تراز آب ایستایی خود را از دست میدهد و با کمرنگ شدن نور آفتاب بسته میشود از این رو تشبیه آنچه که در دست شاه است چه از چهره (برای نمونه، نوک تیز بودن غنچهها و انحنای رو به داخل گلبرگها) و چه از ماهیت با این گل آسیبپذیر و ناماندگار کمی سهلانگارانه مینمایاند.
از سویی دیگر زمان طولانی مراسم (از زمان دعا خواندن به َبرسَم تا آخر مراسم جشن) گل پر دوامی را میخواسته که با ویژگیهای نیلوفر آبی همخوانی ندارد، نگاره ی 14.
نگارهی 14- گل نیلوفر (لوتوس) و شرایط زیست محیطی طبیعی آن (آبزی).
نگارهی 15 شباهت بسیار زیاد ِگیاهی را که به عنوان َبرسَم در دست داریوش است با گل انار نشان میدهد. گل انار گذشته از سپنتایی (تقدس) و زیبایی با شرایط اقلیمی منطقه سازگار بوده و از لحاظ ساختاری ( فیزیولوژیک) دارای مقاومت بیشتری در مقایسه با گلهای آبدوست میباشد و گذشت زمان در تشریفات جشن آیینی روی آن تأثیری ندارد.
نگارهی 15- همانندی َبرسَم دست داریوش (راست) با گل انار (چپ).
در اوستا آمده: " َبرَسم را می گویند ایزد "سروش" میگستراند سه تا، پنج تا، هفت تا، نه تا و نیایش را پیشکش اهورامزدا میکند".
و در یسنه – هات 43 – بند 12 – اهنودگات نیز چنین آمده:
" بدان هنگام که مرا فرمان دادی (( به سوی اَشَه روی آور و آن را فرا شناس)) سخنی هرگز ناشنیده به من گفتی : بکوش تا سروش در اندرون تو راه یابد و پرتو دهش ایزدی را دریابی که به هر دو گروه پاداش و پادافره میبخشد."
سروش از ایزدانی است که در مبارزه و پیکار بر ضد دیوان وظائفی خاص به عهده دارد. در بندهش آمده: سروش نگهبانی کردن را از اورمزد دارد، همان گونه که اورمزد به مینو و جهان سردار است، سروش به جهان سردار است و چنین گویند اورمزد مینویی است روانپناه و سروش گیتیپناه، زیرا چون آفریدگان آفریده شدند، برای نگهبانی آفریدگان خوش نخفته است. به گفتهی ابوریحان، سروش ایزدی است که از شب مراقبت میکند و برخی گفتند او جبرئیل است. روان درگذشتگان در پناه سروش به پل چینود رسد.
سروش پارسای دلیر، تن به فرمان شگفت زین خدای را میستایم: او را دلیری اینکه چون گرز را به خراسان (خاور) بزند، بیم و هراس فرونشیند، تا آنکه آن را به باختران باز زند. او را تن فرمان اینکه: تن به فرمان یزدان دارد.
و او را شگفتی زینکه: دیوان از زنش (ضربت) او راهیی یابند. او را خدایی اینکه: به ارزه (= کشور خاور) و سوه (=کشور باختر) فرمانرواست. (زند آکاسیه 220، اساطیر و فرهنگ ایران در نوشتههای پهلوی، دکتر رحیم عفیقی)
ازاین رو وجود َبرسَم در دستان شاه و هر کس دیگر به عنوان یک فرد زرتشتی نشانهی توجه دائم به حضور ایزد سروش است.
نتیجه گیری:
همانگونه که در بخشهای پیشین اشاره شد باورهای دینی و آیینی زرتشتی آنگونه با زندگی روزانه ایرانیان باستان درآمیخته بوده است که ردپای آنرا میتوان در همه ارکان زندگی از جمله معماری آن زمان پیگیری کرد.
به تصویر کشیدن نبرد نیکی و بدی و حضور معنوی امشاسپند در قامت شاه در نگارههای تخت جمشید و همچنین نمایش نمادین در بند کردن دیوان به صورت قراردادن آنها به عنوان سرستون ها همگی نشان از این آمیختگی دارد. از سویی دیگر میدانیم که یکی از کاربردهای بنای تخت جمشید اجرای مراسم آیینی دینی هخامنشیان بوده است و این امر به گونهای صورت گرفته تا رمزهای آن در درجه اول به صورت نمادهای اساطیری ایزدان نشان داده شود،
عمل بخردانه و زیرکانهی هخامنشیان در به نمایش درآوردن باورهای بنیادین مذهبی خود در برابر اقوام مختلف با باورهای مذهبی گوناگون تحت حکومت امپراطوری بزرگ ایران، که در مراسم مختلف در کاخ حضور می یافتهاند نمایشی از التزام تلقی این شاهان با آزادی رفتارهای دینی و فرهنگی اقوام در کل امپراطوری بوده است.
در تمام نگارههایی که نشان از تقدس دارند ایزدان "خرداد" و "امرداد" به صورت گل زنبق حضور بسیار پررنگی دارند. همچنین انتساب گلی ویژه به هر امشاسپند بیانگر ارتباط تنگاتنگ باورهای آیینی هخامنشیان با محیط طبیعی و شرایط اقلیمی منطقه میباشد که در این ارتباط گل لوتوس فاقد جایگاهی منطقی و عقلانی است.
تجزیه و تحلیل فوق ، کوششی بوده در ارتباط با ایرانی بودن نگارههای تخت جمشید با توجه به باورهای دینی آن زمان و ردّ انتساب تشابه نگارهها با تمدنهای غیر ایرانی. تنگاتنگی باورهای مذهبی و تجلی آن در نگارههای تخت جمشید دیدگاهی نوین است که رمزگشایی آن بررسیهای گسترده ای را طلب میکند. امید است که در آینده با انجام پژوهشهای بیشتر قادر به رمز گشایی گوشهای از این اسرار باشیم.
بنای تخت جمشید بنا بر شواهد و اظهار نظر باستان شناسان، "تجسم باور مذهبی هخامنشیان" میباشد، بنابراین با نگرشی نو در سنگ نگارهها میتوان پیروی از آموزهی زردشت را به صورت تصویری مشاهده نمود و این خود کمک بسیار بزرگی در رمزگشایی جزییات سنگ نگارهها میکند، بنابراین با تأکید دوباره بر نگارههای یادشده، همانندی دیوها در سنگنگارهها و نقشبرجستههای ستیز شاه و مجسمهی نیم تنهی سر دیوان در استفاده برای سرستونها همانگونه که قبلا توضیح داده شده نشانگر تصویری ستیز معنوی شاه و به بند کشیدن آنها برای رستگاری میباشد.
منابع:
علیرضا شاپورشهبازی، " راهنمای مستند تخت جمشید" ، (بنیاد پژوهشی پارسه - پاسارگاد، تهران فروردین 1389)
"اطلس جامع گیتاشناسی"، ص: 10
رکس وارنر، ترجمه :ابوالقاسم اسماعیل پور، " دانشنامهی اساطیر جهان" ،(اسطوره ، چاپ دوم ، تهران 1387 ).
ایلیا گرشویچ، ترجمهی مرتضی ثاقب فر، "از مجموعه تاریخ کمبریج – تاریخ ایران – دورهی هخامنشیان" ، 1387 ، دفتر دوم از جلد دوم.
با سلام جهت استفاده از مطالب صلوات بر محمد و آل محمد بفرستيد و لطفاً لينك ما را در وبلاگ يا وبسايت خود قرار دهيد و به دوستان خود معرفي نماييد باتشكر - مديريت وبلاگ
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.